بدون عنوان
سلام عزیز دلم امروز تصمیم گرفتم برات بنویسم اما الان که شروع به نوشتن کردم نمی دونم چی بنویسیم باز همون حرفای همیشگی رو بزنم که نیومدی و بیا !!!!!!!!!!!!!!!! دیگه خیلی خسته شدم از این انتظار ، دیگه نمی دونم چرا دارم کمتر بهت فکر می کنم چون برام یک آرزوی دست نیافتنی شدی مثل یه حسی شدی که فقط توی خیالم به داشتنت فکر می کنم و توی واقعیت اصلا به داشتنت فکر نمی کنم فقط عزیز دلم امیدوارم که یه روزی داشته باشمت که از این تنهایی لعنتی نجات پیدا کنم . خسته ام خیلییییییییییییییییی خسته تور رو خدا برام دعا کن ...................
نویسنده :
ناناز
7:36